سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

ذکر مصائب رزم و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام ( قتلگاه)

شاعر : سید جعفر حیدری
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
قالب شعر : قصیده

به هم زد لشکری را گرچه تنها بود و بی‌یاور            ولی داغ دل ایـتام امـانش را بـرید آخر

برادر می‌رسد گودال و خواهر می‌رود از حال            چه می‌گویم زبانم لال، شاید بشنود مادر


جدا افتاده‌اند اما یکی هـستند، می‌بیـنی؟            دمی غافل نمی‌مانند ز احوالات یکدیگر

به جان ذره‌هـای کـائـنات افـتاده آشوبی            نمی‌میرد چرا شاعر، نمی‌خکشد چرا جوهر؟

حسین افتاده و دارد خودش جان می‌دهد کم کم            چه اصراری ست اینگونه بتازد بر تنش لشکر؟

پدر انگشترش را در رکوعش داده بود؛ آری            پسر در سجده هم انگشت می‌بخشد هم انگشتر

یکی دنبال پیراهن، یکی سوی کلاخودش            یکی با دست لرزان آمده در جستجوی سر

نه عیبی دارد آن دِشنه، نه جانی دارد این تشنه            ولی از مادرش زهرا خجالت می‌کشد خنجر

دوان برگشت سمت خیمه‌ها خواهر سراسیمه            که می‌آیند سوی خیمه‌هایش قوم غارتگر

فراری می‌دهد ایتام را در غربت صحرا            مبادا گُر بگیرد چادری، سوزد دل دختر

چه با زحمت خودش را می‌رساند باز تا گودال            چه بی صبرانه می‌آید به بالای سرش خواهر

نمی‌دانم چه شد اما زمین افتاد با صورت            نمی‌دانم چه دید اما نکرد این صحنه را باور

که این سو تیر ماند و نیزه ماند و پیکری صدچاک            که در آنسو نماند از خیمه‌ها جز خاک و خاکستر

ستون آسمان‌ها را تکان داد آه آن محزون            که یا جداه در خون نور چشم خویش را بنگر

منم زینب، بگو این دم چه سازم بین نامحرم؟            کجا دیدی در این عالم، کسی از من پریشان تر؟

کجا رفت آن محبت‌ها، کجا شد جای آن بوسه؟            که حتی نقطه‌ای سالم نمی‌یابم در این پیکر

به خود لرزید عرش آنجا که زینب ناله زد یا رب            برای چون تو معبودی چه قربانی از این بهتر؟

کسی که پاسخ هل من معینش را نداد امروز            نمی‌دانم چه پاسخ می‌دهد فردا به پیغمبر

سری اینک شکستند و سری بالای نی بستند            زمین غوغا، زمان غوغا، جهان غوغاست سرتاسر

زمان از دست رفت و سرخ شد خورشید عاشورا            مهـیای سفـر هستم ولی بی‌قـاسم و اکبر

لگد روزی به در خورد و به پیکر می‌خورد امروز            بماند اهل دنیا را جهانی بی‌در و پیکـر

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع تغییر داده شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!



فراری می‌دهد ایتام را در غربت صحرا            مبادا گُر بگیرد چادری، غارت شود معجر